Skip to content

Arezoo curates

Conserving Our Art

حفظ هنر ما

Interview 1 with Art Conservator Ana

Arezoo: Hello Ana. Thank you for giving me this time to interview with you. 

Ana: My pleasure thank you so much. 

Arezoo: My first question is – can you tell us a little bit about the environment and the space you work in? 

Ana: I work in the painting conservation studio in the Laing Art Gallery but I work for all of the museums around as well. So, the reason my studio is in the Laing is because this is where we have the most amount of paintings, and my job is to look after the paintings. I make sure they are kept in a good environment that doesn’t damage them. 

Ana: I clean them and get them ready for exhibitions and for loans and I repair them if they get damaged and I’m lucky enough to be very close to the conservation studio at Northumbria University, so I get lots of help from the students which makes the day go a lot faster.

آرزو: سلام آنا. ممنون که وقت گذاشتید تا با من مصاحبه کنید.

آنا: خوشحالم، خیلی متشکرم.

آرزو: اولین سوال من این است که می‌توانید کمی در مورد محیط و فضایی که در آن کار می‌کنید بگویید؟

آنا: من در استودیوی حفاظت نقاشی در گالری هنر لاینگ کار می‌کنم، ولی برای تمام موزه‌های اطراف هم کار انجام می‌دهم. دلیل اینکه استودیوی من در لاینگ است این است که اینجا بیشترین تعداد نقاشی‌ها را داریم، و کار من این است که از نقاشی‌ها مراقبت کنم و مطمئن شوم که در محیط مناسبی نگهداری می‌شوند که به آن‌ها آسیب نرسد.

آنا: من آن‌ها را تمیز می‌کنم، برای نمایشگاه‌ها و قرض دادن آماده‌شان می‌کنم و اگر آسیب ببینند، تعمیرشان می‌کنم. خوش‌شانس هستم که خیلی نزدیک به استودیوی حفاظت دانشگاه نورثامبریا هستم، بنابراین کمک زیادی از دانشجویان دریافت می‌کنم که باعث می‌شود روز سریع‌تر بگذرد.

Interview 2 with Art Conservator Ana

Arezoo: Can you explain to me about your feeling, your passion? 

Ana: I mean I’ve always loved art and I’ve always loved painting, but I think maybe, for most painters they have this inner angst that they need to get out and express and I don’t really have much angst. 

Ana: So I was more interested in technique and how people did things and what they used and so. For many years I just did copies. I copied paintings because I wanted to learn how people had done things, and then when I was in Italy I saw people doing painting conservation for the first time and I was like ‘I want to do that, that’s the job for me’. 

Ana: And I really like it because it’s problem solving, you have to use your head to work out what the best way is to do something, and it’s always a little bit different, and you always have to do slightly different things and you’ve always got different things to work on. Also I get to use science and art as well, quite often like at school you have to choose when you do your exams, you have to choose do you want to do science or do you want to do art, and so I chose art but I really liked science so I’m really glad that I could can get them back together again for my job.

آرزو: می‌توانید در مورد احساستان و علاقه‌تان توضیح دهید؟

آنا: یعنی من همیشه عاشق هنر بوده‌ام و همیشه عاشق نقاشی بوده‌ام، ولی فکر می‌کنم شاید برای بیشتر نقاشان یک اضطراب درونی وجود دارد که باید از آن خلاص شوند و آن را بیان کنند، و من واقعاً آن‌قدر اضطراب ندارم.

آنا: بنابراین من بیشتر به تکنیک و اینکه مردم چگونه کارها را انجام می‌دهند و از چه چیزی استفاده می‌کنند، علاقه‌مند بودم. برای سال‌های زیادی فقط نسخه‌برداری می‌کردم. از نقاشی‌ها نسخه‌برداری می‌کردم چون می‌خواستم یاد بگیرم که مردم چگونه این کارها را انجام داده‌اند. بعد وقتی در ایتالیا بودم، برای اولین بار دیدم که مردم مشغول حفاظت نقاشی هستند و با خودم گفتم «من می‌خواهم این کار را انجام دهم، این شغل من است.»

آنا: و من واقعاً این کار را دوست دارم چون مثل حل مسئله است، باید فکر کنی که بهترین راه برای انجام کاری چیست، و همیشه کمی متفاوت است و همیشه باید کارهای کمی متفاوت انجام دهی و همیشه پروژه‌های مختلفی برای کار کردن داری. همچنین من می‌توانم از علم و هنر استفاده کنم. در مدرسه معمولاً باید در امتحانات انتخاب کنی که می‌خواهی علم بخوانی یا هنر، و من هنر را انتخاب کردم ولی علم را هم خیلی دوست داشتم، بنابراین خیلی خوشحالم که در شغلم توانسته‌ام دوباره آن‌ها را با هم ترکیب کنم.

Interview 3 with Art Conservator Ana

Arezoo: Do you want to mention something  interesting in your job? 

Ana: I think my job is just really good for people that are curious, because you get to see the paintings in a way that most people don’t, so you get to see them very very close up and you get to see the backs of them and sometimes like there’s really interesting labels on the back which tell a story about where the picture’s been – the picture’s history.

Ana: Sometimes if you look at the work that’s been done to them in the past you can tell where it’s been done. So, different countries have different techniques and they use different materials. So, if there’s a big open weave coarse canvas I know that it’s probably not English, because all of the English canvases are quite tightly woven and they were made by machines. Whereas handmade ones are usually older and they come from abroad. And the way that paintings have been lined, if they get, if paintings get broken in the past people would stick another canvas on the back to support them.

Ana: In Italy they always kept the whole canvas and they wrapped it around, so the edges that went around the frame are still there, whereas in England they like to be… everything very neat and tidy and so they would cut the edges of the canvas off and just stick it onto the new canvas, so you can tell where things have been done as well, which is good.

Ana: Also, sometimes you get to see the artist’s fingerprint in the in the paint or yeah little things like that. I think there was one painting we were doing that was of a a beach scene, whilst cleaning it we could we there were little bits of sand in it because obviously they’d taken the canvas to the beach and had been painting it on the beach so there was sand in it. Little things like that.

آرزو: آیا چیزی هست که بخواهید درباره شغلتان که به آن علاقه‌مند هستید، ذکر کنید؟

آنا: فکر می‌کنم شغل من برای افرادی که کنجکاو هستند واقعاً عالی است، چون شما می‌توانید نقاشی‌ها را به روشی ببینید که بیشتر مردم نمی‌توانند. شما می‌توانید آن‌ها را از نزدیک ببینید و حتی پشتشان را هم ببینید، و گاهی اوقات برچسب‌های خیلی جالبی در پشت نقاشی‌ها وجود دارد که داستانی از اینکه نقاشی کجا بوده و تاریخچه‌اش را بازگو می‌کنند.

آنا: گاهی اگر به کارهایی که قبلاً روی نقاشی‌ها انجام شده نگاه کنید، می‌توانید تشخیص دهید که کجا این کارها انجام شده‌اند. بله، کشورهای مختلف تکنیک‌ها و مواد متفاوتی استفاده می‌کنند. مثلاً اگر یک بوم با بافت درشت و باز باشد، می‌دانم که احتمالاً انگلیسی نیست، چون تمام بوم‌های انگلیسی بافتشان نسبتاً محکم و به وسیله ماشین ساخته شده‌اند. در حالی که بوم‌های دست‌ساز معمولاً قدیمی‌تر هستند و از خارج می‌آیند. و نحوه‌ای که نقاشی‌ها روکش می‌شوند، اگر نقاشی‌ها در گذشته آسیب دیده باشند، افراد یک بوم دیگر به پشت آن‌ها می‌چسبانند تا آن‌ها را تقویت کنند.

آنا: در ایتالیا همیشه کل بوم را حفظ می‌کنند و آن را دور می‌پیچند، بنابراین لبه‌هایی که دور قاب قرار می‌گیرند هنوز باقی هستند. ولی در انگلستان همه چیز را خیلی مرتب و تمیز می‌خواهند، بنابراین لبه‌های بوم را می‌برند و فقط آن را روی بوم جدید می‌چسبانند، به همین دلیل شما می‌توانید بفهمید که کارها کجا انجام شده‌اند که این خوب است.

آنا: همچنین گاهی می‌توانید اثر انگشت هنرمند را در رنگ ببینید یا چیزهای کوچکی مثل این. فکر می‌کنم یک نقاشی بود که ما داشتیم روی آن کار می‌کردیم، یک صحنه ساحلی بود، و در حین تمیز کردنش، متوجه شدیم که داخل آن ذرات شن وجود دارد، چون به وضوح بوم را به ساحل برده و روی ساحل نقاشی کرده بودند، بنابراین در آن شن وجود داشت. چیزهای کوچکی مثل این.

Interview with Art Conservation Student Marisha

Arezoo: Can you introduce yourself please? 

Marisha: So I’m Marisha. I am currently a student of Easel Painting Conservation at Northumbria University in Newcastle. 

Arezoo: Perfect, and can you speak about your background?

Marisha: Before I finished Fine Art in Sunderland University, I finished art high school in Poland. So I was just always looking into art field. 

Arezoo: Oh perfect. Why is this job interesting for you? 

Marisha: I think it’s interesting for me because I can see other people’s arts and just see the old techniques and know all the science behind it and that’s just more interesting than just the regular painting that everyone knows about. 

Arezoo: And which part of this do you like the most?

Marisha: I think I like most when I sit by a painting and dust it or clean it or whatever and I think that 100 years ago the original artist was actually doing the same but with a paintbrush and I’m touching the same thing but with different equipment and we are just working on the same painting just 100 years between. Other people can see it so much later than that. So, I think that’s what I like the most.

Arezoo: What will you do next? 

Marisha: I want to obviously work in a museum or gallery or private studio and just keep conserving the paintings.

Arezoo: Thank you so much.

Marisha: No worries.

آرزو: می‌توانید خودتان را معرفی کنید لطفاً؟

ماریشا: من ماریشا هستم. در حال حاضر دانشجوی رشته حفاظت نقاشی‌های بوم در دانشگاه نورثامبریا در نیوکاسل هستم.

آرزو: عالی، می‌توانید در مورد پیشینه‌تان صحبت کنید؟

ماریشا: قبل از اینکه رشته هنرهای زیبا را در دانشگاه ساندرلند به پایان برسانم، دبیرستان هنر را در لهستان تمام کردم، بنابراین همیشه در جستجوی زمینه هنری بودم.

آرزو: عالی، چرا این شغل برای شما جالب است؟

ماریشا: فکر می‌کنم برای من جالب است چون می‌توانم هنرهای دیگران را ببینم و تکنیک‌های قدیمی را بشناسم و علم پشت آن‌ها را بدانم، و این خیلی جذاب‌تر از نقاشی معمولی است که همه با آن آشنا هستند.

آرزو: کدام بخش این کار را بیشتر دوست دارید؟

ماریشا: فکر می‌کنم بیشتر از همه زمانی را دوست دارم که کنار یک نقاشی می‌نشینم و آن را گردگیری یا تمیز می‌کنم، و به این فکر می‌کنم که ۱۰۰ سال پیش هنرمند اصلی در حال انجام همین کار بود، ولی با یک قلم‌مو، و من دارم همان چیز را لمس می‌کنم ولی با تجهیزات متفاوت، و ما هر دو روی یک نقاشی کار می‌کنیم فقط با ۱۰۰ سال فاصله، و بعداً دیگران آن را خواهند دید. به نظرم این همان چیزی است که بیشتر از همه دوست دارم.

آرزو: قدم بعدی شما چیست؟

ماریشا: من قطعاً می‌خواهم در یک موزه یا گالری یا استودیوی خصوصی کار کنم و به حفاظت از نقاشی‌ها ادامه دهم.

آرزو: خیلی متشکرم.

ماریشا: خواهش می‌کنم.

Interview with Art Conservation Student Shanny

Arezoo: Hello can you introduce yourself please? 

Shanny: Hi I’m Shanny and I’m currently a first year student in Northumbria University studying MA conservation of Fine Arts Easel Painting. I studied double major in nutritional science and health studies and a minor in art history for my undergraduate. 

Arezoo: Why is this job interesting for you?

Shanny:  In my unndergrad, I also studied art history and that’s how I knew that I wanted to do something related to art. 

Arezoo: Which part of this do you like the most?

Shanny:  I think the privilege of working with artworks that are not open to the public is really fortunate. I also like the work environment you can collaborate or work on your own like individually and having the flexibility. I think what I really like just the work environment, the working styles and working in close proximity with artwork.

Arezoo: And what will you do next, do you like to continue and have this job? 

Shanny: I will if I have the chance, because it’s really competitive. This field is really competitive.  

Arezoo: Okay thank you so much. 

Shanny: No problem, thanks for having me.

آرزو: سلام، می‌توانید خودتان را معرفی کنید لطفاً؟

شنی: سلام، من شنی هستم و در حال حاضر دانشجوی سال اول کارشناسی ارشد حفاظت از نقاشی‌های بوم در رشته هنرهای زیبا در دانشگاه نورثامبریا هستم. برای دوره کارشناسی دو رشته اصلی در علوم تغذیه و مطالعات سلامت و یک رشته فرعی در تاریخ هنر خواندم.

آرزو: چرا این شغل برای شما جالب است؟

شنی: در دوره کارشناسی هم تاریخ هنر خواندم و همان‌جا بود که فهمیدم می‌خواهم کاری مرتبط با هنر انجام دهم.

آرزو: کدام بخش این کار را بیشتر دوست دارید؟

شنی: فکر می‌کنم امتیاز کار کردن با آثار هنری که برای عموم باز نیستند، واقعاً یک شانس بزرگ است. همچنین محیط کاری را دوست دارم؛ می‌توانی به‌صورت گروهی کار کنی یا به‌تنهایی و این انعطاف‌پذیری را داری. فکر می‌کنم چیزی که واقعاً دوست دارم، محیط کاری، سبک‌های کاری و کار در نزدیکی آثار هنری است.

آرزو: قدم بعدی شما چیست؟ آیا دوست دارید به این کار ادامه دهید؟

شنی: اگر فرصت داشته باشم حتماً، چون این رشته واقعاً رقابتی است. این حوزه بسیار رقابتی است.

آرزو: بسیار خوب، خیلی متشکرم.

شنی: مشکلی نیست، ممنون که مرا دعوت کردید.